اي كاش
مي توانستم باران باشم تا تمام
غمهاي دلت را بشويم ...
اي كاش مي توانستم ابر باشم
تا سايه باني از محبت برويت مي گسترانيدم ...
اي كاش مي توانستم اشك باشم
تا هر گاه كه آسمان چشمت
ابري مي شد باريدن مي گرفت ...
اي كاش مي توانستم خنده باشم
تا روي لبانت بنشينم
و غنچه بسته لبانت را بگشايم ...
اي كاش مي توانستم يك پرنده باشم
و پر مي گشودم و تا دور دست ها
در كنار تو پرواز مي كردم ...
و اي كاش سايه بودم تا
نزديك ترين كس به تو مي شدم ...
آري...
اي كاش سايه بودم تا هميشه
و همه جا همراه تو باشم ...!!!!
نظرات شما عزیزان: